تغیر مسیر یافته از - طواف فریضه
زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

طواف زیارت





منظور از طواف زیارت،طواف واجب رکنی است که در مراسم حج و عمره به جا آورده می شود.


۱ - نام های طواف زیارت



از این طواف به نام های طواف اول، طواف فرض، طواف فریضه و طواف رکن هم می گویند.

۲ - جایگاه طواف زیارت



این طواف در عمره مفرده دومین عمل است که پس از احرام و در لباس احرام صورت می گیرد وزمان انجام آن طول ایام سال است،به جز ایام اختصاصی حج.
طواف زیارت در عمره تمتع دومین عمل است که بعد از احرام و در لباس احرام صورت می گیرد و زمان انجام آن از اول ماه شوال است تا قبل از روز نهم ذ یحجه.
اما در حج،هفتمین عمل حج(تمتع و قران) است که بعد از حلق یا تقصیر در روز دهم ذی حجه با کوچ از منا به مکه صورت می گیرد.
این طواف را پس از مراجعت از منی(در روز دوازدهم ذی حجه) نیز می توان انجام داد،ولی مستحب است که در همان روز عید صورت گیرد.
این طواف در غیر لباس احرام صورت می گیردچون با انجام حلق یا تقصیر،حاجی از لباس احرام بیرون می آید.
[۱] فرهنگ اصطلاحات حج،حریری،ص۱۱۰.


۳ - واجبات طواف



طواف دور کعبه معظمه که تجلی کریمه ۱۱۵ سوره بقره: «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» و از ارکان حج و عمره است، با کیفیت و شرایط خاصی انجام می‌شود. واجبات طواف بر دو قسم است.

۳.۱ - قسم اول


قسم اول از واجبات طواف، شرایط آن است.

۳.۱.۱ - نیت


نیت طواف همانند نیت دیگر عبادات است؛ پس در طواف «نیت را لازم نیست به زبان بیاورد و لازم نیست به قلب بگذراند، بلکه همان که بنا دارد این عمل را به‌جا آورد و با این بنا به‌جا آورد، کفایت می‌کند و به عبارت دیگر، نیت در عبادت و کارهای دیگر در این جهت فرق ندارد، پس همان‌طور که انسان با قصد آب می‌خورد و راه می‌رود عبادت را اگر همان‌طور به‌جا آورد با نیت به‌جا آورده.»
غایات امتثال را درجات و مراتب مختلفی است و «کفایت می‌کند در صحیح بودن عمل، آن که برای خدا بیاورد یا برای اطاعت امر خدا یا برای ترس از جهنم یا برای رسیدن به بهشت و ثواب

۳.۱.۱.۱ - ریا در طواف


از آنجا که طواف عبادت است و عبادات باید به قصد قربت انجام شود پس «اگر در به‌ جا آوردن طواف یا سایر اعمال عمره و حج که عبادی است ریا کند یعنی برای نشان دادن و به رخ دیگری کشیدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به‌جا آورد، طواف او و همین‌طور هرچه را این‌طور به‌جا آورده باطل است، و در این عمل معصیت خدا را هم کرده است.» همچنین «اگر در عملی که برای خدا می‌آورد رضای دیگری را هم شرکت دهد و خالص برای خدا نباشد عمل باطل است.»

۳.۱.۱.۲ - ریا بعد از اتمام طواف


اگر طواف کننده طواف را با قصد قربت انجام داده و به پایان برساند طواف او صحیح است هرچند که بعد از اتمام آن ریا کند زیرا «ریا بعد از عمل و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال باعث بطلان عمل نمی‌شود.»

۳.۱.۲ - طهارت


«طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف واجب شرط است، چه طواف عمره باشد یا طواف حج یا طواف نساء، حتی در عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند.» ولی «طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف مستحبی شرط نیست، لکن کسی که جنب یا حائض است جایز نیست در مسجدالحرام وارد شود، ولی اگر غفلتاً یا نسیاناً طواف مستحب کرد صحیح است.»

۳.۱.۲ - طهارت


لباس و بدن طواف کننده باید پاک باشد و «احتیاط واجب آن است که از نجاساتی که در نماز عفو شده - مثل خون کمتر از درهم و جامه‌ای که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچین و جوراب حتی انگشتر نجس- اجتناب کند.»

۳.۱.۴ - مختون بودن مرد


مختون بودن شرط طواف است «در حق مردان و این شرط در زنان نیست، و احتیاط واجب آن است که درباره بچه‌های نابالغ مراعات شود.»
«پس اگر بدون ساتر عورت طواف کند باطل است، و معتبر است در آن اباحه، پس با ساتر غصبی طواف صحیح نیست بلکه با لباس غصبی‌ غیر ساتر نیز بنا بر احتیاط واجب، و احتیاط آن است که مراعات شرایط لباس نمازگزار را بنمایند.»

۳.۱.۵ - موالات عرفی


«احتیاط واجب آن است که مراعات موالات عرفیه را در طواف بکند؛ یعنی در بین دورهای طواف آن‌قدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود.»

۳.۲ - قسم دوم


قسم دوم از واجبات طواف اموری‌ است که جزء حقیقت طواف به شمار می‌آید هرچند که بعض آن‌ها به تعبیر حضرت امام خمینی از قبیل شرط است.

۳.۲.۱ - شروع طواف از حجرالاسود


امام خمینی در این خصوص می‌فرمایند: «در ابتدا کردن به حجرالاسود لازم نیست که تمام اجزای بدن طواف کننده به تمام اجزای حجرالاسود عبور کند، بلکه واجب آن است که انسان از حجرالاسود، هر جای آن باشد شروع کند و به همان‌جا ختم کند.» «از هر جای حجرالاسود که شروع کرد باید در دور هفتم به همان‌جا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد باید به اولش ختم شود. و همچنین اگر از وسط یا آخر شروع کرد باید به همان‌جا ختم شود.» امام خمینی ره مؤمنین را از دقت عقلی و افتادن در مهلکه وسواس و مراقبت‌های اهل وسوسه بر حذر داشته و فرموده‌اند: «آنچه واجب است آن است که در عرف گفته شود از حجرالاسود شروع به طواف کرد و ختم کرد به حجرالاسود، چه از ابتدای آن شروع کند چه از وسطش چه از آخرش.» «در طواف باید به همان‌طوری که همه مسلمین طواف می‌کنند، از محاذات حجرالاسود بدون دقت‌های صاحبان وسوسه شروع کنند. و در دورهای دیگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.» «گاهی دیده می‌شود که اشخاص نادان در هر دوری که می‌زنند می‌ایستند و عقب و جلو می‌روند که محاذات را درست کنند، و این موجب اشکال است و گاهی حرام است.»

۳.۲.۲ - ختم طواف به حجرالاسود


ختم نمودن هر دور طواف به حجرالاسود واجب است و «این حاصل می‌شود به این‌که بدون توقف، هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همان‌جا که شروع کرده ختم شود، و لازم نیست در هر دوری بایستد و باز شروع کند، و کارهای جهال را نباید بکنند.»

۳.۲.۳ - حالت طواف‌کننده


هنگام طواف خانه کعبه باید در سمت چپ طواف کننده قرار داشته باشد، لیکن «واجب نیست که بیت شریف در تمام حالات حقیقتاً طرف شانه چپ قرار گیرد پس اگر در حال دور زدن متعارف، وقتی‌که به حجر اسماعیل (علیه‌السلام) می‌رسد مختصری انحراف پیدا کند و خانه از سمت چپ قدری خارج شود، طواف صحیح است، اگرچه بیت متمایل به پشت سر او شود. همچنین طواف را اشکالی نیست اگر این مختصر انحراف هنگام گذشتن از زاویه‌های بیت پیدا شود، که قطعاً، چنانچه دور زدن به نحو متعارف و همانند دور زدن سایر مسلمین باشد اشکالی ندارد.»
حجر اسماعیل محلی است که متصل به خانه کعبه است، و باید طواف کننده دور حجر اسماعیل نیز بگردد. «اگر دور حجر اسماعیل نگردید و از داخل آن طواف کرد طوافش باطل است، و باید اعاده کند.»

۳.۲.۴ - مراد از طواف بین کعبه و مقام


«مراد از این‌که طواف بین کعبه و مقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتی را که میان خانه و مقام ابراهیم (علیه‌السلام) است و در همه اطراف خانه کعبه طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه (و مابین مقام و خانه چنانچه گفته‌اند تقریباً بیست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف باید همین قدر بیشتر دور نباشد.» و «اگر شخص از پشت مقام ابراهیم طواف کند که مقام ابراهیم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و باید اعاده کند.» و اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف کند باید آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگرچه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلکه بعید نیست کفایت اعاده همان جزء.» و «چون در طرف حجر اسماعیل علیه‌السلام محل طواف تنگ می‌شود - زیرا که مقدار حِجْر از آن کاسته می‌شود - و چنانچه گفته‌اند تقریباً شش ذراع و نیم برای محل طواف باقی می‌ماند باید در طواف از آن جانب، بیشتر از شش ذراع ونیم دور نشوند.» پس «اگر از جانب حجر اسماعیل (علیه‌السلام) بیشتر از شش ذراع و نیم در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند.» در شرایط فعلی که معمولاً مطاف شلوغ است و در اطراف کعبه گاهی ازدحام شدید به وجود می‌آید، نیز رعایت این واجب حتی‌الامکان لازم است هرچند که با زمان‌سنجی و در وقت خلوت رفتن باشد؛ پس در صورتی‌که به ‌هیچ‌وجه ممکن نباشد، طواف از پشت مقام با رعایت اقرب فالاقرب مانعی ندارد. و بر همین مطلب تصریح دارد پاسخ امام خمینی به استفتاءات، آنجا که می‌فرمایند: «با فرض عدم امکان طواف در حدّ، ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حدّ با مراعات اقرب فالاقرب صحیح است.» «در صورت امکانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، باید در حد طواف کند ولو با تاخیر.»

۳.۲.۵ - احتساب شاذروان در طواف


«در اطراف دیوار خانه یک پیش آمدگی است که آن را « شاذروان» گویند، و آن جزء خانه کعبه است، و طواف کننده باید آن را هم داخل قرار دهد.» «اگر کسی در بعضی از احوال به واسطه کثرت جمعیت یا غیر آن بالای شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است، و باید اعاده کند.» «دست به دیوار خانه کعبه گذاشتن در آنجایی که شاذروان است جایز است، و به طواف ضرر نمی‌رساند گرچه احتیاط مستحب ترک آن است.»

۳.۲.۶ - لزوم نیت هفت شوط


«اگر از روی عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور به‌جا آورد و یا بیشتر به‌جا آورد طوافش باطل است اگرچه به هفت دور تمام کند، و احتیاط واجب آن است که اگر از روی ندانستن حکم بلکه از روی سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند.» «اگر در اثنای طواف از قصدِ هفت دور آوردن برگردد به قصد زیادتر آوردن یا کمتر آوردن، از آنجا که این قصد را کرده و هرچه به این عمل کرده باطل است و باید اعاده کند، و اگر با این قصد زیادتر آورد اصل طواف باطل می‌شود.»


۴ - پانویس


 
۱. فرهنگ اصطلاحات حج،حریری،ص۱۱۰.
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۱، مساله ۱.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، مساله ۵.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، مساله ۳.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، مساله ۶.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، مساله ۴.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، دوم، مساله ۱.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۲، دوم، مساله ۱.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۵، مساله ۱.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۶.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۶.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله ۱.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله ۳.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله ۲.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله ۴.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۷، مساله ۵.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۸.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۸، مساله ۱.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۱۹، چهارم، مساله ۱.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، مساله ۱.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، مساله ۲.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، مساله ۳.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، مساله ۴.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، مساله ۵.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج‌۵، ص۸۴، سؤال ۵۶۶۶.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۴۳، سؤال ۷۸.    
۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، ششم، مساله ۱.    
۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۱، ششم، مساله ۲.    
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۱، ششم، مساله ۳.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۱، هفتم، مساله ۱.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۱۲۰، هفتم، مساله ۲.    


۵ - منبع



• فرهنگنامه حج،مجتبی تونه ای،ص۶۴۱.
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.